ب سلامتی لامصبایی ک
از زندگیت رفتن بیرون اما
از دل لعنتیت نرفتن !
ب سلامتی لامصبایی ک
از زندگیت رفتن بیرون اما
از دل لعنتیت نرفتن !
از تو كه حرف میزنم, همه ی فعل هایم ماضی اند . . .
حتی ماضی بعید , خیلی خیلی بعید . . .
كمی نزدیكتر بنشین . . .
دلم برای یك حال ساده تنگ شده است . . .
شبگردای عاشق
یه شب گرد عاشق میرسه از راه دور
تو سینه خدایا دارم یک سنگ صبور
میخونم چه غمگین قصه های جورباجور
خدایا دلم گرفته
هم خسته هم تنها دل بریدم از همه
من یه شبگرد تنهام
خدایا دلم گرفته
کاش می فهمیدیم..
خوشبخت شدنمون در گرو بدبختی دیگرون نیست.
کاش می فهمیدیم..
دلیل خنده امون نباید گریه دیگران باشه.
کاش می فهمیدیم..
شادی هامونو نباید تو غصه های دیگران پیدا کنیم.
کاش خیلی چیزای ساده رو ساده می فهمیدیدم.
سخته بگی سخته و کسی نباشه بگه چرا؟چته؟چی سخته؟نترس من هستم
سخته سختیاتو تنهایی به دوش بکشی .
آتشی که نمى سوزاند “ابراهیم” را
و چاقویی که سر نمیبرد “اسماعیل” را
و دریایى که غرق نمی کند “موسى” را
کودکی که مادرش او را
به دست موجهاى “نیل” می سپارد
تا برسد به خانه ی تشنه به خونش
و دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد…
آیـا هـنـوز هـم نـیـامـوخـتـی ؟!
کـه اگـر هـمـه ی عـالـم
قـصـد ضـرر رسـانـدن بـه تـو را داشـتـه بـاشـنـد
و خـــدا نخـواهد “نــمــی تــوانــنــد”
پـس
به “تـدبـیـرش” اعتماد کن
به “حـکـمـتـش” دل بسپار
به او “تـوکـل” کن
و به سمت او “قــدمــی بـردار”
تا ده قـدم
آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشینی…
خسته ام… از تـــــو نوشتن…!
کمی از خود می نویسم
این “منم” که،
دوستت دارم…!
سیب می خواهـــد دلــش ...
آنکه بی حساب عاشـــق است ...
امــا نمی داند ...!
کـــرم دارد روزگـــار مـا !
لطفا به ادامه مطلب بروید
تعداد صفحات : 13